سه شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۵، ۰۲:۰۷ ب.ظ
گرمای هوا !
وقتی با خواهرم درباره حجاب صحبت میکردم عصبانی شد و فریاد زد: ( مگه میشه تابستان که هوا گرمه،با چادر و چاقچور بیای بیرون؟ مگه اسلام میخواد ما سختی بکشیم ؟ ولم کن تو رو خدا! بذار راحت باشم. من از گرما فراری ام.) راست میگفتم این خواهرم خیلی گرمایی بود. ولی زیر لب و آرام، با کمی چاشنی خنده گفتم: (عزیز جان! {آتش دوزخ خیلی گرمتر است!} انتخاب با خودت!)
جا خورد! مثل اینکه زدو بودم تو هدف! لبخند رضایت آمیز خواهرم تابلو بود!
منبع:کتاب« چرا با حجاب شدم؟ »
۹۵/۰۶/۱۶